رادین جون مامانرادین جون مامان، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
عشق مامانی و باباییعشق مامانی و بابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

رادین جون نفس مامان و بابا

یه روز خوب پاییزی تو جاده جنگلی آب پری

بعد یه هفته بارون شدید هوا داره کم کم خوب میشه . صبح جمعه بابایی گفت چن هوا خوبه بریم بیرون ما هم از خدا خواسته زودی آماده شدیم و زدیم بیرون.واقعا هوای خوبی بود جون میداد واسه رفتن به کوه البته چون هنوز کاملا خوب نشده بودی احتمال داشت دوباره سرما بخوری خیلی بیرون نموندیم. در کل خیلی خوش گذشت عالی بود. طبق معمول آش هم خوردیم . ولی تو به یه کاسه راضی نبودی واسه همین برات یه ظرف گرفتیم که اومدی خونه بخوری.شکموی مامانی فدات بشم که اینقد آش دوست داری............. اینم از عکساش ...
17 آبان 1394

رادین مامان و محرم 94

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود دلها همه آماده ی پرواز شود با بوی محرم الحرام تو حسین ایام عزا و غصه آغاز شود اینم عکسای عشق مامان تو محرم امسال اینجا میکروفون گرفتی مثلا میخوای مداحی کنی شام غریبان ...
6 آبان 1394

رادین جون به مهد میرود

به خاطر کار مامانی و اینکه عزیز جون دیگه نمیتونه تورو نگه داره تصمیم گرفتیم ببریمت مهد. عملیات پیدا کردن مهد خوب که تو توش راحت باشی و هم به ما نزدیک باشه از اوایل شهریور استارت خورد. به چندتا مهد سر زدم و از هر کی میشناختم آمار گرفتم تا اینکه مهد مورد نظر پیدا و تصویب شد. درسته یکم راهش دوره ولی هم جاش خوبه هم مدیریت قوی داره و مهمتر از اون خاله معصومه(همسایه روبرویی مون) مربی اونجاست.  قرار شد از 15 شهریور بری مهد اولین روز خیلی ذوق داشتی از اونجا خیلی خوشت اومد یه کم تو حیاطش بازی کردی بعدش با یکی از مربی های اونجا رفتی داخل اتاقت منم تو دفتر منتظرت موندم تقریبا یه ساعتی اونجا بودی و بعدش مربیت اوردتت و با هم برگشتیم خونه. هفته...
6 آبان 1394
1